مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب درباره نحوۀ آشنائیش با خیام بزرگ می گوید کودکی بودم که در نبود پدرم به کتاب رباعیات خیامش بدون اجازه دستی رساندم و وقتی خواندم که؛
زان پیش که از زمانه تابی بخوریم
بر خیز ز خواب تا شرابی بخوریم
کاین چرخ ستیزه روی ناگه روزی
ما را ندهد امان که آبی بخوریم
با آن سن کم، هنوز تاریخ خاص آن روز در خاطرم مانده که ۱۲/۱۲/۱۲ بود، چنان به ترس یا حالی دچار شدم که من دیگر این روز از تقویم را نخواهم دید و ...
این داستان کوتاه، چراغ این مطلب را در ذهنم روشن کرد که؛
- وظیفهٔ اندیشمند چیست؟
- چطور خیام توانسته بدین صورت بر مخاطب تأثیر بگذارد؟
امروز در پاسخ به این پرسشها به فکرم رسید که اندیشمند موظف است با تفکرش انسان را به پوچی محض برساند که هیچ چیزی در پس و پیش وجود ندارد و هنگامی که انسان را به پوچی مطلق رساند و ذهنش را از همه چیز بدوی بر پایهٔ توحش آزاد کرد، بگوید بفرما برو جامعه ای بر پایهٔ اومانیسم خرد محور درست کن.
تکمله:
۱- رباعی خیام را من از باب مثال آوردم.
۲- در زیرمجموعه اندیشمندان، طبیعتاً هنرمندان، سیاستمداران و بطور کلی قشر تعیین کنندۀ مسیر حرکت به جامعهٔ مدرن قرار می گیرند.
۳- اگر انسانی در مسیر تولید فکر بر پایهٔ هپروت است، او دیگر ربطی به اندیشمند تراز ندارد، او کاسب یک تفکر دون پایهٔ مصرفی است.