بهزاد جعفری
بهزاد جعفری

بهزاد جعفری

تغییرات از راه می رسند

نوشتهء دکتر بهزاد جعفری


آیات ۶۹-۵۱ سورهء انبیاء محشرند، چشمهایم را می بندم و بصورت کاملاً سینمایی این بده بستانهایِ کلامی را در ذهنم ‌تصویر می کنم و اصلاً در برخی جاهایش خودم را می بینم که علیهِ آدابُ سُننِ پیشینیان موضع می گیرمُ آنها را می بینم که چه محکم ستونِ سنن را گرفته اند، چه به سببِ منافعِ مادی و چه منافعِ روانی.

آنها حتی تا پایِ کشتنِ خودیی که ابراهیم است، پیش می روند اما غافلند که مشعلِ آگاهی که روشن شود، دیگر خاموشی ناپذیرست، چرا که شعله های آگاهی از بیرون همیشه شروع و بعد کاملاً درونی می شوند، پس آنگاه به تعدادِ آگاهان مشعل تولید می شودُ سر آخر، تغییرات می رسند، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، فقط با مقاومتِ احمقانه هزینه هایِ تغیراتِ جوامع را بالا می بریم.


پی نوشت؛

- معمولاً محرک و شروع کنندهء تمامِ تغییراتِ اجتماعی از درونِ خانهء خودِ تمامیت خواهان سر بر می آورد.

- لزوماً تمام تغییرات به نتیجهء دلخواه نمی رسد و ای بسا دردسرُ رنج نیز تولید کنند، اما وجودشان هم ناگزیر و هم الزامیست مگر در آرمان شهرها در خوابها.

- چه بخواهیم چه نه، تا گذارِ از جنگل و زندگیِ وحشی و رسیدنِ به زندگیِ باغ وحشیِ قانونمدار، باید این مراحل رشد را طی کنیم. ( ایدهء زندگی به دو صورتِ وحشی و باغِ وحشی را من مکرر در کلامِ دوستِ عزیزم دکتر کیوان پهلوان شنیده ام.)

- آیات سورهء انبیاء و ترجمه شان مربوط به قرآن با ترجمه فولادوند است و عبارتند از؛


(( وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنَّا بِهِ عَالِمِینَ ﴿۵۱﴾

و در حقیقت پیش از آن به ابراهیم رشد [فکرى]اش را دادیم و ما به [شایستگى] او دانا بودیم (۵۱)

إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ ﴿۵۲﴾

آنگاه که به پدر خود و قومش گفت این مجسمه ‏هایى که شما ملازم آنها شد‏ه اید چیستند (۵۲)

قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ ﴿۵۳﴾

گفتند پدران خود را پرستندگان آنها یافتیم (۵۳)

قَالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿۵۴﴾

گفت قطعا شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى بودید (۵۴)

قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِینَ ﴿۵۵﴾

گفتند آیا حق را براى ما آورده اى یا تو از شوخى کنندگانى (۵۵)


قَالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِی فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿۵۶﴾

گفت [نه] بلکه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمین است همان کسى که آنها را پدید آورده است و من بر این [واقعیت] از گواهانم (۵۶)

وَتَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ ﴿۵۷﴾

و سوگند به خدا که پس از آنکه پشت کردید و رفتید قطعا در کار بتانتان تدبیرى خواهم کرد (۵۷)

فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا کَبِیرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ ﴿۵۸﴾

پس آنها را جز بزرگترشان را ریز ریز کرد باشد که ایشان به سراغ آن بروند (۵۸)

قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿۵۹﴾

گفتند چه کسى با خدایان ما چنین [معامله اى] کرده که او واقعا از ستمکاران است (۵۹)

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ ﴿۶۰﴾

گفتند شنیدیم جوانى از آنها [به بدى] یاد میکرد که به او ابراهیم گفته مى ‏شود (۶۰)

قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْیُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ ﴿۶۱﴾

گفتند پس او را در برابر دیدگان مردم بیاورید باشد که آنان شهادت دهند (۶۱)

قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿۶۲﴾

گفتند اى ابراهیم آیا تو با خدایان ما چنین کردى (۶۲)

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ کَانُوا یَنْطِقُونَ ﴿۶۳﴾

گفت [نه] بلکه آن را این بزرگترشان کرده است اگر سخن می گویند از آنها بپرسید (۶۳)

فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۶۴﴾

پس به خود آمده و [به یکدیگر] گفتند در حقیقت شما ستمکارید (۶۴)

ثُمَّ نُکِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ یَنْطِقُونَ ﴿۶۵﴾

سپس سرافکنده شدند [و گفتند] قطعا دانسته اى که اینها سخن نمی گویند (۶۵)

قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ ﴿۶۶﴾

گفت آیا جز خدا چیزى را مى ‏پرستید که هیچ سود و زیانى به شما نمى ‏رساند (۶۶)

أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾

اف بر شما و بر آنچه غیر از خدا مى ‏پرستید مگر نمی اندیشید (۶۷)

قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿۶۸﴾

گفتند اگر کارى مى ‏کنید او را بسوزانید و خدایانتان را یارى دهید (۶۸)

قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿۶۹﴾

به دنبال دموکراسی

دنبال دموکراسی می گردیم با سطح نازلی از گفتمان و اندیشه که عموم اجتماع با اندکی تفاوت بدان دچاریم، و مدام خودمان را با ژاپن مقایسه می کنیم، ژاپن، ژاپن شد چون در آنجا همه چیز جدیست.
                                                                                     دکتر بهزاد جعفری

انسانِ محصور در اعتیاد

نوشتهء بهزاد جعفری


بصورت مسلسل وار می خواهیم نمایش دهیم تکنولوژی رفاه می‌ آورد، خیر تکنولوژی اعتیاد می آورد، می گوید محصول تکنولوژی افزودن عمر و کیفیت برتر به زندگیِ آدمیست، اما توجه نمی کنند که محدودیت زیستی آدمی از سنی شروع می شود و حال این آدمی که محدود شده را نامیرا گردانیم،

                                                 

                                                 خوب، که چه شود؟


و در مورد کیفیت هم دو اتفاق است که رخ می دهد؛


۱- با ترفندها و بمباردمانهای مداومِ تبلیغاتی، شمایل انسان را ایجاد می کنند، البته انسانی متوهم که از درون تهی شده و در سندرم استکهلمی عجیب گرفتار آمده که اتفاقاً احساس رضایت نیز دارد.

۲ - این انسان از درون تهی شدهء متوهم، به دنیایی که بی فایده و یا کم فایده است کاملاً اعتیاد پیدا می کند، این همان انسانِ متوهمیست که آزمایش زندان استنفورد وجودش را اثبات می کند، آدمی که با وجود داشتنِ اختیار خروج از بازی احمقانه، این مدل از زندگی  مازوخیستی که به آن اعتیاد پیدا کرده و از آن لذت می برد را چون قالبی ابدی پذیرفته و از شکستنش اِبا دارد.

نتیجه:

برای نتیجه یاد این بیت از رِندِ عالم سوز افتادم که؛


آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست         عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی