نوشتۀ بهزاد جعفری
علامهٔ بزرگ محمد قزوینی که درود بی پایان بر ایشان باد، در نوشتن امساک داشت، او که ورز یافتهٔ مکتب نوین علمی غرب بود، می دانست در آینده ای نه چندان دور دسترسی به منابع ساده تر می شود و ای بسا مطالبی که می نویسد از ارزش خواهد افتاد اگر منابع درست و قابل اعتمادی به تعداد زیاد نداشته باشد، از این رو آنچه که از او باقی مانده هنوز درجۀ یک است و البته که این مشی بی بدیل پس از او در اندک ارباب خرد مانند تقی زاده، مینوی و چند خردمند دیگر رواج داشته است.
حال مقصود از این نوشته چیست، عرض خواهم کرد!
اصولاً در ممالک عقب مانده هر کسی به خودش اجازه می دهد در زمینه های مختلف بدون طی کردن دالانهای سخت و طاقت فرسای آن زمینه ها اظهار فضل بنماید، با مثالی شاید منظور بهتر دریافت شود، شیخ اجل سعدی علیه الرحمة و یا لسان الغیب جناب حافظ شیرازی تقریباً می توان گفت آخرین سواران کشتی فحول ایران زمین هستند که به اقرار بزرگانی از قدما و معاصرین با خاموش شدن زندگیشان دیگر در فرهنگ ایران همتایی در قوارهٔ ایشان بوجود نیامده است.
اما سئوال این است که چرا این چنین شده است؟
در پاسخ باید گفت که این عالیجنابان علاوه بر استعداد ذاتی که شرط لازم هر شروعیست، برای شرط کافی؛
۱- از آموزش درست بهره برده در تمام بزرگان ماضی تفکر و تدبر نموده اند.
۲- اگر دست به اقتباس زده اند مطالب ماضی را معمولاً به حد اعلی درخشندگی رسانده بر قیمت آنها افزوده اند و ای بسا بابت گوشهٔ چشم ایشان است که آن موارد مورد توجه قرار گرفته اند.
۳- می دانسته اند الک زمان هر کاهی را از محصولش جدا می کند، پس از گندم نمایی و جو فروشی حذر کرده اند.
۴- از آثار به جا مانده از ایشان می توان ادعا کرد که اول عالم کامل شده، بعد جرأت قلم به دست گرفتن به خود داده در منظر و مرئی اندیشههایشان را مکتوب کرده اند.
۵- اندیشههایشان را تا جایی که امکان داشته بر طریقت رندی، یعنی حرکت در راهروی باریک تساهل و تسامح استوار گردانیده اند.
۶- نمی دانم چطور پس از شیخ اجل با این بیت درخشان؛
چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن
به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی
کسی جرأت می کند از انتظار با شعر تصویر بسازد مگر طفل یا شاید هم دیوانه باشد.
۷- یا در تأیید ماندگاری نیکویی در بطن زمان جناب حافظ چنین در افشانی نموده که؛
بدین رَواقِ زَبَرجَد نوشتهاند به زر
که «جز نکوییِ اهلِ کرم نخواهد ماند»
و آیا کسی را توان بیان بدین زیبایی است تا کلامش سالها و سده ها پس از این روزگار، از دست تطاول ایام مصون بماند؟
القصه، اگر خود را در بیان مطلبی ممتاز نمایش می دهیم باید از پس این ادعا بر آییم ورنه کاغذ هر نوشته و ادعایی را بی محک بر روی خود تاب آورده در سطح نگه می دارد تا در منظر روزگاران، بدان ریشخندها زنند.